جوان آنلاین: افغانستان یکی از کشورهای اصیل و باسابقه اسلامی به خصوص در حوزه مبارزات مسلحانه اسلامی علیه تجاوزها و حاکمیتهای غیراسلامی است و تاریخی پرافتخار در مقابله با تجاوز ابرقدرتها به این کشور و کیان اسلامی دارد. این کشور به دلیل موقعیت منحصربهفرد ژئواستراتژیک و ژئوپلتیک خود به عنوان قلب آسیا همواره مورد توجه ابرقدرتها و کشورگشایان بوده است، اما مردم دلیر و مبارز آن به دلیل روحیه بیگانهستیزی که دارند، با جان و دل علیه کشورگشاییها و توطئههای منطقهای و جهانی ابرقدرتها ایستادهاند.
سه دوره جهاد و مقاومت اسلامی علیه انگلیس و بریتانیای کبیر در دو قرن گذشته
(۱۹۱۹-۱۸۴۲ م)، جهاد و مقاومت اسلامی علیه تجاوز نظامی ارتش اتحاد جماهیر شوروی و حاکمیتهای کمونیستی (۱۹۹۲- ۱۹۷۸) و همچنین جهاد و مبارزه علیه اشغالگری امریکا و همپیمانان آن در ناتو (۲۰۲۱- ۲۰۰۱)، نمونههای آشکاری از جهاد و مقاومت مردم مسلمان افغانستان علیه سه ابرقدرت غرب و شرق است که به نوعی در پایان این مبارزه، شاهد افول قدرت و حتی فروپاشی آنها بوده و هستیم، به همین خاطر، همواره از افغانستان به عنوان گورستان امپراطوریها یاد میشود. این کشور و مردم مجاهد آن که درگیر بحران و بیثباتی است، در کنار بحران فلسطین، یکی از باسابقهترین بحرانها در جهان اسلام است، جبهه مقاومت اسلامی به عنوان یکی از بازوان و پیشتازان تاریخی است که عمر خود را پای مبارزات اسلامی گذاشته است، از این رو قرابتها و شباهتهای متعددی بین جهاد و مقاومت اسلامی در افغانستان و فلسطین وجود دارد، به خصوص اینکه حداقل در بیش از چهار دهه گذشته، هر دوی این جهاد و مقاومت به نوعی متأثر از حرکت بزرگ انقلاب اسلامی در ایران به رهبری بزرگ بیدارگر مسلمان در قرن گذشته و عصر حاضر، حضرت امام خمینی (ره) بوده و هر دوی این بحرانها و کشورها، جایگاه ویژهای در کلام و سیاست خارجی بنیانگذار انقلاب اسلامی داشتهاند.
دوری از اصل در اشغال ۲۰ ساله.
اما با این سابقه درخشان تاریخی و اسلامی، دوره ۲۰ ساله اشغال افغانستان از سوی امریکا و همپیمانان این کشور به بهانه مبارزه با تروریسم و نفوذ لیبرالدموکراسی غربی و ارزشهای آن به این کشور و در نهایت ایجاد یک حکومت و نظام سیاسی جدید تحت حمایت غرب تا اندازهای افغانستان را از این مسیر درخشان تاریخی و اسلامی خود دور کرد. در طول ۲۰ سال گذشته امریکا و غرب و حکومتهای تحت حمایت آنها در افغانستان با تمام توان به دنبال یک تهاجم فرهنگی گسترده تلاش کردند از این کشور به عنوان یک مدینه فاضله غربی در قلب آسیا درست کنند. در این مسیر با حمایت از شبکههای تلویزیونی و رسانهای و پیادهسازی برنامههای مختلف در بین خانوادهها و به خصوص زنان و دختران و ترویج فرهنگ فساد، فحشا و ابتذال، عملاً یک تهاجم واقعی فرهنگی را مدیریت کردند. در روی دیگر سکه، امریکا و حکومتهای تحت حمایت این کشور در افغانستان به هر طریقی تلاش کردند جریانهای واقعی اسلامی را نیز از میدان تحولات افغانستان به در کنند، از یک سو در جبهه نظامی و سیاسی درصدد حذف کامل طالبان برآمدند و سایر جریانها و احزاب اسلامی را تطمیع و استحاله کردند و در جبهه فرهنگی، در تلاش برای انحراف جریانهای پیشتاز فرهنگی، اعمال فشار بر آنها و حتی حذف فیزیکی ایشان برآمدند و از سوی دیگر طالبان با حمایتهای گسترده مردمی بار دیگر دست به مبارزه و مقاومت ۲۰ ساله برای شکست اشغالگران و اخراج آنها از افغانستان زدند، همچنین در جبهه جنگ نرم، برخی جریانهای فرهنگی مثل مرکز تبیان این کشور به مبارزه با حضور و تهاجم فرهنگی امریکا و غرب روی آوردند، اما به نوعی سایر جریانها و احزاب سیاسی با سابقه جهادی و مقاومت اسلامی، تحت تأثیر تصاحب قدرت و ثروت و دلارهای امریکایی عملاً از میدان به در شدند.
بازگشت به روایت فراگیر
در نهایت، در ۲۴ مرداد ۱۴۰۰ امریکا با پذیرش شکستی تلخ، مجبور به خروجی خفتبار و ننگین از افغانستان شد. میتوان گفت، افغانستان پس از خروج امریکا از این کشور، این ظرفیت را دارد که بار دیگر به بازوی قوی جبهه مقاومت اسلامی علیه استکبار جهانی در سطح جهان اسلام و به خصوص در قضیه فلسطین تبدیل شود، باید این ظرفیت بالقوه، به یک ظرفیت بالافعل تبدیل شود. در طول دو سال گذشته در حوزه حمایت افغانستان از جبهه مقاومت اسلامی در فلسطین حداقل شاهد چند تغییر مهم هستیم.
۱- تغییر رویکرد فرهنگی: این تغییر رویکرد زمینهساز تغییر نگاه مردم به مسئله فلسطین و اهمیت حمایت از مردم مظلوم آن شده است، به گونهای که امروز مردم افغانستان به صورت خودجوش در راستای حمایت از بیتالمقدس و فلسطین به صحنه میآیند. در ادامه این تغییر رویکرد، شاهد علاقه روزافزون مقامهای حکومت طالبان و همچنین مردم افغانستان به ساخت نمادهای بیتالمقدس در چهارراهها و مکانهای مهم کابل و دیگر شهرهای این کشور هستیم که دو نماد بزرگ در کابل با ظرفیت حضور نمازگزاران در آن افتتاح و به محور حمایت مردم از قدس تبدیل شده است.
۲- تغییر رویکرد سیاست خارجی: تغییر مهم دیگر، تغییر در رویکرد سیاست خارجی مردم و حکومت افغانستان و حمایت صریح و بیپرده از مردم مظلوم فلسطین و نکوهش شدید جنایات رژیمصهیونیستی با حمایت امریکای جنایتکار است. در این زمینه از یکسو شاهد استقبال برخی جریانهای مقاومت اسلامی در فلسطین به خصوص جنبش حماس از پیروزی طالبان در افغانستان و شکست امریکا در این کشور هستیم که حتی این پیروزی را به عنوان الگویی برای مبارزان و مجاهدان فلسطینی برای شکست رژیمصهیونیستی مطرح کردند. پیرامون روابط طالبان و جنبش حماس، شاهد برخی دیدارها از جمله دیدار مهم سخنگوی طالبان، ذبیحالله مجاهد با اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی این جنبش در حاشیه سفر به ترکیه در سال گذشته هستیم که برای بسیاری غافلگیرکننده بود. از سوی دیگر، به خصوص پیرامون تحولات اخیر در سرزمینهای اشغالی و جنایات این رژیم در غزه، شاهد موضعگیریهای متعدد و صریح و روشن مقامهای ارشد حکومت، از جمله وزارت امورخارجه طالبان هستیم، به همین خاطر، در کنار جبهه فرهنگی، در جبهه سیاسی و سیاست خارجی نیز افغانستان پس از شکست و خروج امریکا و ناتو از ظرفیت جدیدی برای تبدیلشدن به یکی از بازوان و محورهای جدید جبهه مقاومت اسلامی علیه استکبار جهانی، به خصوص در مسئله فلسطین برخوردار است و باید به آن میدان داده شود، البته این نکته را نیز نباید فراموش کرد که طالبان با حمایت از مسئله مهم فلسطین در تلاش برای بهبود جایگاه خود در جهان اسلام نیز بوده و در این زمینه تا اندازهای موفق بوده است. به دنبال تحولات ۵/۱ ماه گذشته در سرزمینهای اشغالی فلسطین و غزه و جنایات گسترده رژیمصهیونیستی، گزارشهای متعددی از آمادگی برخی از مجاهدین و مبارزان مسلمان در افغانستان، به خصوص در بدنه طالبان برای سفر به فلسطین و غزه و مبارزه در کنار برادران مسلمان خود وجود دارد.
تغییر رویکرد جنگی حماس
از سوی دیگر، با توجه به تغییر رویکرد جنبش حماس در نبرد نابرابر اخیر با رژیمصهیونیستی به کشاندن جنگ به یک جنگ چریکی و فرسایشی بلندمدت، به نظر میرسد تجارب مجاهدین افغانستان از جمله طالبان که تجربههای موفق چندین دهه جنگ در برابر ابرقدرتهای شرق و غرب را دارند، میتواند به عملکرد بهتر و مؤثرتر گروههای مبارز فلسطینی در برابر رژیمصهیونیستی کمک کند و میتوان از این ظرفیت استفاده کرد، کمااینکه اسماعیل هنیه، رئیس دفتر سیاسی جنبش حماس در سخنانی از عملکرد طالبان افغانستان در شکست امریکا، به عنوان الگویی برای مبارزان فلسطینی در شکست رژیمصهیونیستی نام برده است. در چندین دهه گذشته، نمونههای مؤثری از استفاده از مجاهدین و مبارزان افغانستانی در نبردهای خارج از این کشور از کشورهای آسیای مرکزی، عربی و جمهوری اسلامی ایران وجود دارد.